»  اشعار   »   تصنیف زنده رود

تصنیف زنده رود

مدیرسایت بازدید 1807

سروده منوچهر برومند
م ب سها

زنده رودا، زنده رودا،‌ زنده رود
زنده رودِ گشته ناپیدا ز بود
گرید اندر ماتمت شهر از غم بود و نبود

گویدت کو بیشه های خرّمت ؟!
آسمان آبی صافت کجاست ؟!
آن روان آبت، که گردان بود و گردآبت کجاست؟
کو درختان طراوت بار تر از شبنمت ؟!
خوش نواهائی که می آمد به گوش
گاه بشنفتن زما می برد هوش

یادِ مردآویج می آید ز‌ دور
یادِ آن جشن و چراغان و سرور
ساحلِ سبزینه ات خوش جایِ سور
مازیار، اسوار و شیرویه در آن شاد از حضور

جشن آب پاشان ِ عبّاسی چو بود
بر سپاهانی‌ درِ شادی گشود
اصفهان از مقدمش بزمِ سرور
سربسر روشن تر از دریایِ نور

زنده رودا، زنده رودا، زنده رود
زنده رودِ‌ گشته نا پیدا ز بود
آسمان بر سرت تاریک و تار
بسترت خاک است و خاشاک است و خار
شِرِ شِرِ امواجِ غلتانت به زیرِ پل خموش
قُلقُلِ کِتر و سماورها دگر نایَد به گوش

آنچه آمد بر سرت از نابکار
نی زغُز آمد نه از خیلِ تَتار
گرید اندر ماتمت شهر از غمِ بود و نبود
زنده رود، ‌ای زنده رودِ گشته نا پیدا زِ بود
دست بد بادا ز دامانِ تو دور
چشم ناوک بارِ بدخواهِ تو کور
نا بکارانت روان بادا بِگور

۲۸ / ۲/ ۱۴۰۱
تهران ولنجک ، در حال و هوای تصویری پارک آیینه خانه اصفهان


عصر نو – تصنیف زنده رود

ایران گلوبال – تصنیف زنده رود

ایران لیبرال – تصنیف زنده رود

دیدگاهتان را بنویسید