مطالب بیشتر
گالری
در هوای دوست
در هوای دوست
سه دفتر از سروده های فریدون وحیدا
دفتر اول : در قطع 17×23:سانتی متر
چاپ اول: 1399
شمارگان : 500 مجلد
رویه:174
حاوی 188 غزل،5 چهار پاره ،6 مثنوی ،112 رباعی،62 دوبیتی
بها: 50000 تومان
ناشر: تهران لویه
مرکز فروش : خیابان وحید نظری بین دانشگاه و ابوریحان بیرونی،پلاک 36 واحد 1
دفتر دوم : در قطع 17×23 سانتی متر
چاپ اول : 1400
شمارگان 500 مجلد
رویه: 199
حاوی : 190 غزل ،13قطعه،4 قصیده،8 چهار پاره ،10مثنوی،85 رباعی ،74 دوبیتی
بها: 60000 تومان
ناشر: تهران لویه
مرکز فروش : همان
دفتر سوم : در قطع 17×23 سانتی متر
چاپ اول : 1401
شمارگان : 500 مجلد
رویه: 196
حاوی: 215 غزل،5 قطعه ،1 قصیده ،6چهار پاره ،11مثنوی ،107 رباعی ، 82 دوبیتی
بها: 90000 تومان
ناشر : تهران لویه
مرکز فروش: همان
در هوای دوست عنوان سه دفتر از سروده های نغز و دلنشین دکتر فریدون وحیدا ست که به همت انتشارات لویه در تهران طی سالها ۱۳۹۹_ ۱۴۰۰_ ۱۴۰۱ انتشار یافته و مجموعه ای گرانقدر از شعر فارسی را در قوالب گوناگون شعر سنتی ایران از قصیده و غزل گرفته تا مثنوی و رباعی و دوبیتی به شیوه سرایندگان عراقی عرضه داشته است . مجموعه ای که نشان می دهد در موسمی که جز باد های زهر آگین که بر طرف باغ و بستان ادب فارسی نمی وزد،همچنان رایت فریدونی ادب کهن سال پارسی در دست سخنوران سخته گو اهتزازی جادوانه دارد .
دکتر فریدون وحیدا متولد اول بهمن ماه سال ۱۳۱۹ در دستگرد خیار اصفهان برادر زاده استاد حسن وحید دستگردی شاعر قصیدا سرای فقید است که جمعی از اعاظم نام آوران ادب معاصر در حجر تربیت وی در انجمن ادبی حکیم نظامی پا به عرصه نام آوری نهاده اند . فریدون وحیدا گرچه توفیق مصاحبت اورا نیافت. بیش از دوسال نداشت که وحید دستگردی روی در نقاب خاک کشید ولی سیطره نفوذ فرهنگی و نام آوری او که بانی عز پایدار خانوادگی بود و حضور فیاض پدر و تعالیم فرهنگ مدارانه اش که به شعر و ادب فارسی احاطه داشت باعث شد با شعر وادب فارسی از خرد سالی آشنایی یابد و در توالی ذوق و شوق ادبی که در سالهای نوجوانی در ضمیرش شکفتن گرفت. به جانب شعر و شاعری روی آورد ولی مسافرت به فرانسه و تحصیل در رشته جامعه شناسی و تقبل تدریس آن در دانشگاه اصفهان او را از ابراز رسمی شاعری بازداشت . و بیشتر اوقات وی مصروف پژوهش و تدریس دانشگاهی شد . تا اینکه ایام بازنشستگی اورا به جمع آوری آثار پراکنده و سرودن سروده هایی برانگیخت که امروز مجموعه ء مجلد های سه گانه اش در دست است.و از حضور شاعری توانا خبر می دهد.
چنانکه می دانیم ،شعر بیان بلیغ رقیق ترین احساسات گوینده ی صاحب سخن است که در ظرف دلپذیر ناب ترین اندیشه ها عرضه می شود .تا از شور انگیز ترین عشقها ،والاترین حماسه ها و زیبا ترین توصیفات از بدایع و وودایع طبیعت آثاری ماندگار باقینهد .ترجمان احساسات به قالب لفظ نیامده خوانندگانی گردد که در آیینه سروده های سراینده،امید ها و آرزوها و امیال دست نیافتنی خود را می بینند با او احساس همدلی و همزبانی می کنند. از این روست که شعر به سخن از دل برآمده ای می گویند که بر دلها می نشیند و باعث انفعال خواننده می گردد . ولی حصول بر این مقصود در صورتی میسر است که گوینده صاحب سخن افزون بر طبع شاعرانه وقریحه طبیعی شاعری، در پی تحصیل ادب و تمرین و ممارست پیگیر توانسته باشد بر اسالیب سخن سختهء سنجیده وقوف کامل یابد . یکی از کسانی که در دوره معاصر بر این مهم دسته یافته دکتر فریدون وحیداست . شاعر استاد توانایی که سرودهای دلنشینش بهترین معرف کمال شاعری اوست ولی شهرت گریزی اش سبب شده کمترکسی از معاصران با جنبه توانایی سرایندگی اش آشنا باشد. قدر شاعری اش مجهول ماند .علاقه مندان سروده های سنتی توفیق خواندن سروده های نغزش را بواسطه عدم انتشار در مطبوعات ادبی نیابند . در حالیکه دو مجله ارمغان و وحید که به همت عموزادگان وی محمود خان وحیدزاده دستگردی متخلص به نسیم و دکتر سیف الله وحید نیا سالهای متمادی منتشر می شد و محل درج سروده های معاصران بود می توانست جایگاهی در دسترس برای انتشار سروده هایش باشد و پایگاهی در اختیار که برای حصول نام آوری شاعرانه اش به کار آید . ولی دریغ که شهرت گریزی دکتر فریدون وحیدا مانع شد و این مهم صورت تحقق نیافت. تا جایی که نگارنده نیز علی رغم ارادت دیرینی که به خاندان فرهنگ پرور استاد حسن وحید دستگردی شاعر بلند پایه سده اخیر داشت و توفیق درک محضر دکتر فریدون و حیدا را نیز در ایام دانشجوئی یافته بود از وجهه ء سرایندگی آن عزیز بی اطلاع بود تا اینکه طی سفری به اصفهان که سه سال قبل رخ داد با جلوه شکوهمند شاعری توانا آشنا شد که در حالیکه سخن شیوا و گویا و دلنشین او در اوج قله سخنوری بود بر خلاف معمول ومرسوم روزگار به هیچ وجه منالوجوه ذره ای از نخوت اغترار شاعرانه در رفتار و گفتار او به چشم نیامد . سخن را با نقل سروده ای از او به پایان می برم و خواندن سروده های نغز او را به همه دوستداران شعر و ادب فارسی توصیه می کنم
منوچهر برومند م ب سها
پاریس پانزدهم سپتامبر دوهزارو بیست و دو
فرشته خو.
دل من در هوای اوست
هنوز
همهجاگرمجستوجوست
هنوز
تا مگر باز بیندش ، شب و
روز
پر زنان در هوای اوست
هنوز
او ز من دور و دل به
دیدارش
همه شوق است وآرزوست
هنوز
گرچه بازش ندیده اما
نیست
بر لبش غیر نام دوست
هنوز
هیچ و هر گز ز پای
ننشیند
در پی آن فرشته خوست
هنوز
بخت شد یار و دیدمش
نفسی
به چه خوش آب و رنگ و
بوست هنوز
سخنیرفت بامنشخوش و
خوب
صد قناریش در گلوست
هنوز
گفتمش لحظه ای بیا
بنشین
که مرا باده در سبوست
هنوز
بوسهای خواستم از او
دیدم
سخت در فکر آبروست
هنوز
شکوهای نیست هرگزم که
مرا
هرچه آید از او نکوست
هنوز
دوستی راست رسم و
قاعدهای
من و او ماندهایم دوست
هنوز.
درود برشما. ف. وحیدا.