مطالب بیشتر
گالری
فتنهء طالبان
فتنهء طالبان
سروده ء منوچهر برومند
م ب سها
دیشبم موجِ غم گریبان داشت
داغِ دوشینه ام پریشان داشت
یاد می آمدم فغانستان
پیش از این بلبلان خوش خوان داشت
گلستانی چو روضه رضوان
لاله و سروِناز و ریحان داشت
در غیاب ِ خبیث طالب ِ جور
مردمی شاد و شوخ و خندان داشت
هر طرف، رنگ و بوی باغِ جِنان
گلشن و قمری خوش الحان داشت
جور گردون چو از قضا بِرَسید
یورشِ طالبانِ نادان داشت
طالبِ دون به قصدِ فیضِ زفاف
خنجر و تیغ و گرزِ گردان داشت
دیگر آن چهرِ شادمان بِفَسُرد
خلقِ مظلوم ترس و حرمان داشت
مردم سرخ رو ز سیلیِ درد
تلخیِ کام و آهِ سوزان داشت
موجی از اشکِ دیده ء گریان
بر رخ و سیلِ خون به دامان داشت
شهر شعر و هنر هراتِ عزیز
زخمِ سختی ز تیغِ شیطان داشت
از هراسِ هزار پایِ زمان
کاو همی خُلق و خوی حیوان داشت
زادگاه هنروران بزرگ
تعب ِ تنگ نایِ زندان داشت
آنهراتی که پارهء تن بود
ساحران سخن فراوان داشت
عندلیبان باغ و بستانش
یک به یک خاطری هراسان داشت
طالب حمق دیر پای جهان
آنکه جورش نه مرز و پایان داشت
کابل و بامیان مزار شریف
بلخ و قندوز بیت الاحزان داشت
نیلی و قندهار و هم غزنه
خانهء خوف و جنگ و جولان داشت
بُست و بَغلان ،زرنج و کشک و فراه
مَضجعِ مادران گریان داشت
فتنهء طالبان دَمَندان ۱ بود
آن دَمَندان که شوق رضوان داشت
دردی از بطن ارتجاع کهن
کامد و گوئیا نه درمان داشت
رو ” سها” گو چگونه “بایدنِ” بُله
باچنین درد لطف و احسان داشت
۱-دَمَندان : دوزخ
۲۴ اوت ۲۰۲۱
ا شهریور ۱۴۰۰
سروده فتنه طالبان در روزنامه خبر رسان
ایران ليبرال – سروده فتنهء طالبان