مطالب بیشتر
گالری
سیری در کتاب نگار جاویدان در شرح زندگی و آثار استاد محمود فرشچیان
نگار جاویدان: شرح احوال
پژوهش و نگارش: امیر رضایینبرد
ناشر: فرهنگسرای میردشتی
چاپ اول: ۱۳۹۷ تهران قطع رحلی بزرگ ۲۴×۳۴ سانتیمتر
۵۲۰ رویه مصور رنگی
شمارگان: ۲۰۰۰ مُجَلَّد
کتاب نگار جاویدان که به نحو هنری به زیور چاپ آراسته گشته و حاوی پانصد و بیست رویه سفید مکتوب و مزین به اسناد و مدارک و تصاویر سیاه و سفید و رنگی است. و مجموعاً حاکی از حسن انتخاب مقرون به خوشسلیقگی و ذوق کاردانی و شوق کارفرمایی دستاندرکارانی است که تهیه و تدوین آن را بر عهده گرفتهاند. عنوان کتابی است، در شرح زندگی و آثاراستاد محمود فرشچیان و سیر تحول نگارگری در سده چهاردهم هجری و چگونگی احوال برخی از نگارگران آن دوران که به ابتکار امیر رضایینبرد با پیشگفتار سیدحسن نصر توسط فرهنگسرای میردشتی منتشر گشته است. کتاب ارزندهای به شمار میرود، که افزون بر نشان دادن زوایای پنهان زندگی و شرح احوال خصوصی استاد فرشچیان مبانی نظری و عملی نقاشیهای او را مد نظر قرار میدهد. به مناسبت گزارش مقدماتی که مُتُرَتِّب بر آموزش هنری و محیط تربیتی و حرفهای اوست، شمهای از دانستنیهای ارزنده را بر حسب موارد پیشآمده عرضه میدارد، که مشعر بر سرگذشت برخی از هنرمندان پیشکسوت است. چشمانداز خاطرنواز گذشته را در منظر نظر خواننده مجسم میکند.
از نظر مشخصات، جلد کتاب روپوش نازکی دارد. مزین به طراحی استاد محمود فرشچیان که عنوان کتاب را که به خط نستعلیق استاد غلامحسین امیرخانی است، در قاب مربعشکل مُذَّهَبی نشان میدهد. در طرف دیگر روپوش جلد عنوان نگار جاویدان به خط لاتین و ترجمه انگلیسی نوشته شده است. و در دو حاشیه درونی سمت راست و چپش شرح احوال مؤلف به فارسی و انگلیسی در دو ستون موازی دیده میشود.
مندرجات کتاب مشتمل است، بر مقدمهای حاوی ابراز نظر استاد فرشچیان در باره مؤلف کتاب و پیشگفتار سیدحسن نصر پیرامون هنر نگارگری و جایگاه هنری صاحب ترجمه و تأثیرات بارز تخیّل عرفانی بر نگارگریهای او که هر دو مطلب جنبه تقریظ دارد. و سخن مؤلف در شرح چگونگی زندگی نامهنویسی و نگرش راهبردی به جایگاه مفاخر هنری که در حکم مقدمهای است بر دو بخش اصلی کتاب که با دو عنوان: بخش زندگی هنرمند و بخش آثار هنرمند تنظیم گشته است. نخستین بخش در شش فصل و دومین بخش در چهار فصل تنظیم و عنوانگذاری شده است طی فصول ششگانه بخش نخست از دوران کودکی و چگونگی شخصیت فردی و جایگاه هنری استاد فرشچیان در گذر زمان و دستاوردها و خدمات فرهنگی وی سخن به میان میآید. و با نقل ابراز نظر مقرون به اعزاز و اکرام برخی از اهالی عرصه ادب و هنر و صاحبنظران هنرشناس جهانی که درباره کم و کیف آثار اودر چهار گوشه گیتی قلمفرسایی کردهاند، اطلاعات جامع در اختیار خوانندگان قرار میگیرد. سرگذشت جالب و جاذب صاحب استعدادی استثنایی که در طریق کسب هنر به طی مراحل هنرآموزی میپردازد، تا سرانجام به اوج برج نامآوری و افتخارافرینی صعود میکند، و میزان محبوبیت او و تمایل و اقبال اهل نظر نسبت به نفائسی که پرورده کِلک شیرین نگار اوست، همه در فصول ششگانه نخستین بخش کتاب به منصه ظهور و بروز میرسد. طی فصول چهارگانه دومین بخش کتاب نیز مبانی نظری و عملی و عناصر بصری و جنبههای تخیّلی مشهود و در نگارگریهای رنگی و طراحیها و نقاشیهای سیاهقلمش بررسی میشود. سنتگرایی هنری و بدایع و ابتکاراتی که مجموعاً مبین سبک ویژه فرشچیان است مورد تحقیق و تدقیق قرار میگیرد.
در فصل دوم از بخش نخست کتاب که فرشچیان را در گذر زمان نشان میدهد. خواننده با دوران کودکی و چگونگی محیط خانوادگی و برخی از سوانح و اتفاقات زندگی او آشنا میشود. با سیری در اوراق این فصل درمییابد، صاحب ترجمه با نام شناسنامهای محمودآقا که بعدها بر اساس ماده ۱۰۲ آییننامه اداره کل ثبت آمار و احوال کلمه آقا از آخر اسم وی حذف میگردد، در روز جمعه چهارم بهمن ماه ۱۳۰۸ خورشیدی در خانهای واقع در کوچهباغ توت محله تاریخی احمدآباد اصفهان و در خانوادهای متمکن که پایبند به مبانی اسلامی و متعهد به امور خیریه و برگزاری مراسم مذهبی و انجام دادن مناسک و فرائض دینی بودند، پا به عرصه حیات گذاشته است. پدرش حاج غلامرضا فرشچیان بازرگانی بوده است که سه همسر اختیار میکند. و با حسن تدبیر و اقتدار ناشی از رفتار مناسب مسالمتآمیز سه همسر خود را با صلح و صفا در سه منزل واقع در همان کوچهباغ توت سکونت میدهد. پدری که نمایندگی شرکت فرش ایران را در اصفهان بر عهده داشته است و به واسطه تجارت فرش و فروش فرشهای ممتازی که به سفارش او میبافتهاند، از رفاه مادی و وسعت نعمت برخوردار بوده است. پیوند او با مبانی هنری و علاقهاش به زیبایی و جلوههای جمیل زندگی موجب میشده، منازل خود را با گلکاریها و باغآراییهای خوشمنظر و ظرائف مختلف تزیینات معماری زمان بیاراید. و همین جلوه دلپذیر تزیینات محیط زندگی است، که در سوق فرشچیان به جانب هنر نقشی مؤثر ایفا میکند. همچنانکه تعلق خاطر پدرش به متون ادبی چون شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی، گلستان و بوستان سعدی و مثنوی معنوی که نسخ خطی و مجلدات چاپ سنگیاش را در کنار داشته و میخوانده است. و انس و الفتش با ساز صبا و محجوبی و نوای بنان و قوامی بنیان علائق ادبی و وابستگی روحی فرشچیان را به ادب و موسیقی باعث میشود.
پدری دیندار ولی با وسعت مشرب روحی که محمود خردسال را به کودکستان کاوه میفرستد که بر خلاف مکتبخانهها، کودکان بر صندلیهای پشت میز مینشستند و معلمان زنی که بعضاً بیحجاب نیز بودند به تعلیم و تربیت کودکان میپرداختند.
کودکستان کاوه و حوادث غیرمترقبه
فرشچیان پنجساله است که به کودکستان کاوه میرود. کودکستانی که نزدیک خانه آنهاست. و با معماری قدیمی و سنتی و به روال منازل آن زمان تأمین آبش از چاهی است که در میان حیاط کندهاند. و فرشچیان کودک میترسد به آن نزدیک شود. در زوایای خاطر خموش کودکانهاش میاندیشد. اگر به چاه نزدیک شود شیطان او را به درون چاه خواهد کشید. و در تاریکی هولناک چاه با دست و پا زدنهای بیثمر غرق خواهد شد. تصوّری که چندی بعد به صورتی دیگر جنبه واقعیت مییابد. به این صورت که در تابستانی از فرط گرما به حوض خانه نزدیک میشود. لباسهایش را از تن بیرون میآورد و برای آببازی و خنک شدن بر لبه حوض و پاشوره کناریاش راه میرود. دیری نمیگذرد، که لیزی لبه و پاشوره او را به داخل حوض میلغزاند. در حالی که عمق آب بیش از قد اوست. و شنا کردن نمیداند به حوض میافتد. در حال غوطه خوردن در میان آب حوض و به یاد آوردن کابوس چاه کودکستان و فریاد کردن و یاری خواستن است که نامادریاش از راه میرسد و با گرفتن موهایش او را از آب بیرون میکشد. واقعهای که نقطه عطفی در آثار اوست. و حرکات و هیجانات یاریطلبانه ناشی از بیم غرق شدن در ذهن و ضمیر او اثر ماندگار میگذارد. به نحوی که بعدها ساخت و سازهای مدوّر و مواج نگارگریهای او را شکل میدهد. سانحهای دیگر که در دوران کودکی دامنگیر فرشچیان شده، گرفتن پا به لبه دورچین باغچه است. که منجر به برخورد شدید سر به لبه تیز پله و زخم و خونریزی پیشانی میشود. با اینکه میرزاعبدالحسین حکیم زخم پیشانی را با پرمنگنات ضدعفونی میکند. و در آغاز با تسکین موقتی چندان مهم به نظر نمیآید. بعد از مدتی با عفونی شدن زخم، بارآور درد و زجری طاقتفرسا میگردد. و کار به آنجا میانجامد که فرشچیان برای مدتی بینایی را به طور کامل از دست میدهد. در همین ایام است که به توانایی و کارآیی شگفتانگیز حس لامسه پی میبرد. نقش و نگار اشیاء محیط پیرامونیاش را با کشیدن دست بر سطح اشیاء حس میکند و با تخیل و بازآفرینی در ذهن بر درک مفاهیم و ماهیت حسی نقوش نایل میآید. تا عاقبت مقدراتی که نمیخواهد، استادی شگرف از خلق آثار زبده باز ماند و در آینده نگارگری چیرهدست، زمانه را از ارائه نقوش چشمنواز ماندگار بینصیب سازد، کارساز میشود و پس از شش ماه درمان فرشچیان بینایی را باز مییابد. اینجاست که گفته الفیه ری شاعر و نویسنده بزرگ ایتالیایی به یاد میآید که میگوید، جریان هستی به گونهای است، که دارندگان استعدادهای کلی بر مشکلات و مصائب زندگی فائق میآیند. و علیرغم همه موانع مفید فایده جمعی واقع میشوند و به قله رفیع نامآوری پا میگذارند.
فرشچیان در مدرسه گلبهار و دوران دانشآموزی
مدرسه گلبهار از آموزشگاههای قدیم اصفهان است. که در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در خیابان شکرشکن اصفهان تأسیس شد. طبق برنامه جدید وزارت معارف شروع به کار کرد. فرشچیان از سال ۱۳۱۴ تحصیلات ابتدایی و قسمتی از تحصیلات دروه متوسطه را در این مدرسه میگذراند و از سال ۱۳۲۴ به تشویق ضیاءالدین امامی و مساعدت و همراهی عیسیخان بهادری که با پدرش در طراحی و کشیدن نقشه فرش همکاری داشت به هنرستان هنرهای زیبا میرود. دوره آموزش رسمی نقاشی را از هنرستان آغاز میکند. این از الطاف خفیه و موهبتهای الهی است که در مسیری قدم میگذارد که منطبق با استعداد سرشار او و سیر به جانب رشد و بالندگی است. به ویژه آنکه فرشچیان که از کودکی، طفلی درونگرا بود. تصاویر و نقوش اشیاء و لوازم اطراف همواره جلب توجه او را میکرد. بیش از درسهای مدرسه با نقشپردازی و طراحی انس و الفت داشت. در منزلی که مملو از آثار هنرهای تزیینی و سرشار از نقش و نگار اشیاء و مظاهر موجودات الهام بخش بود از سنین چهارپنج سالگی به طراحی و مشق نقوشی میپرداخت که در اطراف خود میدید. و بارها بر روی کاغذهای طراحی به خواب کودکانه فرو میرفت. در حالی که از درس ریاضی گریزان بود و کارش با معلم ریاضی به ناراحتی و آشفتگی میکشید. گاه از مدرسه فرار میکرد و در خانه پنهان میشد. (نج:ص۵۲ تا ۶۲ سطر ۱۷)
مقدمات هنرآموزی فرشچیان نزد احمد ارچنگ و حاجمیرزاآقا امامی
از دیگر مطالب مندرج در فصل دوم که شرح مقدمات هنرآموزی صاحب ترجمه است،در می یابیم عشق هنر آموزی اززمانی ذهن وضمیر فرشچیان را به خود مشغول می دارد که کودکی پنجشش ساله است. بر حسب دوراندیشی خانواده که میخواستند فرزندشان حرفهای جنبی نیز بیاموزد. به تشویق و راهنمایی پدر نزد حاج مهدی قلمزن مشغول به کار قلمزنی میشود. (ص ۵۶ سطر ۱ تا ۷) همین قلمزنی کودکانه است که بذر هنر در کشتزار خاطر او میافشاند و ذوق و شوق هنرآموزی به او میدهد. حاج میزارآقا امامی و احمد ارچنگ از طراحان و نقاشان فرش و همکاران پدر نیز نقش مهم در آموزش مؤثر و بارآوری فعالیت هنری فرشچیان ایفا کردهاند. احمد ارچنگ از طراحان زبده که توانایی چشمگیری در کشیدن قوس و دایره بدون استفاده از وسایل طراحی داشت و خطوط موازی و مدوّر را با دست پرقدرت بی خطکش و پرگار میکشید، به صورت کوتاه و مقطعی اما پررنگ و اثرگذار در بارآوری هنر برشچیان مؤثر واقع شد. (ص ۶۳ سطر ۷) پس از ارچنگ، حاج میرزاآقا امامی که کارگاهش از مراکز آموزش هنر نگارگری در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری بود و فرشچیان از ده سالگی تا دوره هنرستان تابستانها در کارگاهش هنرآموزی میکرد (ص ۷۱ سطر ۲۷) در ترقی هنری و تعالی روحی هنرآموز خود منشأ اثر دوجانبه شد. به این صورت که فرشچیان تحت تأثیر هنروری و جاذبه معنوی و شخصیت والای میرزاآقا امامی هم سنت نگارگری گذشته را آموخت و به تذهیب نقش نائل آمد و هم بر تهذیب نفس دست یافت. (ص ۷۲ سطر ۱) گرچه در مدرسه گلبهار مانند سایر مدارس به درس هنر توجه جدی نمیشد. باز دو تن از آموزگاران نقاشی مدرسه که هر دو از شاگردان میرزاآقا امامی بودند به نام رضا بهشتی و ضیاءالدین امامی در شکوفندگی هنر فرشچیان و راهنمایی او نقش مشوّقانه داشتند. رضا بهشتی که افزون بر هنروری در فن نقاشی، در بین اهل ادب هم شاعری شیرینسخن به حساب میآمد و (دریا) تخلص میکرد. با حسن مشرب مردمی و سعه صدر فرهنگی به جنبه تشویقی تعلیم و تربیت نظر داشت و به همین جهت بر خلاف روش عیسیخان بهادری در هنرستان فرشچیان را مقید به روشی خاص نمیکرد. (ص ۶۴ سطر ۱۱) “بهشتی بیشتر اصول کلی و قواعد و مسائل فنی را آموزش میداد. و در ذهنیات و خلاقیت هنرجویان دخل و تصرف نمیکرد.” (ص ۶۴ سطر ۱۴-۱۵) “بعدها هم که فرشچیان شعر را به صورت جدی دنبال کرد، بهشتی که از استادان انجمن شعر ]اصفهان[ بود، باز برخی از نکتههای ادبی را به او آموخت” (ص ۶۴ سطر ۲۲). ضیاءالدین امامی آموزگار دیگر نقاشی در مدرسه گلبهار نیز پس از آنکه استعداد سرشار فرشچیان را در نقاشی دید، او را تشویق کرد به هنرستان هنرهای زیبا برود و خود در این راه پیشقدم شد. تا موجبات انتقال و موافقت مقامات اداری هنرستان را فراهم کرد. (ص ۶۵ سطر ۱۱ تا ۲۴)
فرشچیان در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان
هنرستان هنرهای زیبای اصفهان یکی از مراکز مؤثر آموزش هنر و تعالی هنرهای ترسیمی و تزیینی دوران معاصر است. که در پرتو تأسیس و تدریس هنر در آموزشگاه تنی چند از هنرمندان برجسته دوران ما پرورش یافتند. آموزشگاهی دولتی و رایگان وابسته به وزارت بازرگانی و پیشه و هنر که در سال ۱۳۱۵ تأسیس شد. و در سال بعد که تصدی اداره کل پیشه و هنر اصفهان بر عهده کلنل کاظمخان سیاح قرار گرفت، در زمینی به مساحت بیست و چهار هزار مترمربع واقع در ساحل زایندهرود که سال قبل آن به همت میرزاقاسمخان صوراسرافیل استاندار وقت اصفهان از قرار هر متر هشت ریال خریداری گردیده بود،بنای ساختمان آن آغاز شد. پس از پایان یافتن بنا در سال ۱۳۱۸ شعب هشتگانه هنرآموزی به ریاست عیسیخان بهادری در آن بنای نوبنیاد آغاز به کار کرد. از این شعب هشتگانه آموزش رشتههای نقاشی و نگارگری، تذهیب و نقشه قالی را عیسیخان بهادری بر عهده گرفت. و آموزش نقاشی طبیعتسازی و رنگ و روغن به محمد معیری محول شد. در سال ۱۳۲۲ عباسعلی پورصفا و جواد رستم شیرازی که به ترتیب در رشتههای نقاشی طبیعت و نگارگری و تذهیب هنرآموزی کرده بودند و از هنرجویان برجسته هنرستان به شمار میرفتند به استخدام وزارت پیشه و هنر درآمدند. و با عنوان مدرّس در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان مشغول به کار شدند. (ص ۷۷ تا ۷۹)
عیسیخان بهادری متولد سال ۱۳۸۴ خورشیدی از خوانین آقچه کهریز اراک بود. که به هنرآموزی در مدرسه کمالالملک کمر بست. نزد کمالالملک و حسین شیخ به فراگرفتن نقاشی طبیعتسازی پرداخت. پس از آن نیز مدتی در مدرسه صنایع قدیمه تهران نزد حسین طاهرزاده بهزاد هنرآموزی کرد تا آنکه به استخدام هنرهای زیبا درآمد. در عداد معلمان مدرسه صنایع قدیمه به تعلیم طراحی سنتی و ترسیم نقشه فرش مشغول شد. در همین زمان بود که طراحی تزئینات کاخ مرمر به عهده او قرار گرفت. تا اینکه در سال ۱۳۱۵ به سرپرستی هنرستان هنرهای زیبای اصفهان منصوب شد. نقش بهادری در سرپرستی هنرستان نقشی تاریخی و کارساز بود. و اهمیت نقش کارآمدش به قدری احساس میشد که عباسعلی پورصفا قدیمترین شاگردش که بعد معلم هنرستان و همکار او شد، دربارهاش چنین گفته است. “اگر بهادری وجود نداشت، هنرستان نیز وجود نداشت، آقای بهادری رنسانس هنر در اصفهان بود. عاشق هنر بود. هنرجویان را خیلی مورد تشویق قرار میداد.”(ص ۸۳ سطر ۱۳ تا ۱۴) و فرشچیان در مصاحبه با تویسرکانی (۱۳۷۱،۱۷) درباره بهادری چنین میگوید “استاد بهادری به راستی چهره بزرگی در هنر ایران بود. به ویژه در شیوه طراحی و نقشپردازی قالی، شاید در طول تاریخ هنر ایران، به خصوص پس از دوران صفویه کسی را نداشته باشیم که به اندازه استاد بهادری شناخت و آشنایی با طراحی قالی و شیوههای نقشپردازی داشته باشد. او برای شاگردانش دفتری از دانایی بود و برای نقاشی و آثار هنری ارزشهای معنوی و مادی فراهم آورد. او سختکوش و صبور بود و با جان و دل آنچه را در توان داشت. برای پیشرفت شاگردانش ارائه میکرد.” (ص ۸۵ سطر ۲۵ تا ۲۹) فرشچیان در مصاحبه با ایران (۱۳۸۱) نیز اظهار میدارد: “ایشان ]بهادری[ شخصیت خیلی محکمی داشت. یعنی به حرفی که میزد، و کاری که میکرد، اعتقاد داشت. و پایش میایستاد. وقتی میدید یک شاگردی مستعد است. همه نوع رسیدگی به او میکرد. نه فقط از لحاظ تعلیم و تربیت، که از کلیه جوانب شاگردانش را زیر بال و پر میگرفت. نمونهاش این که مثلاً با شخصیتها و افراد متعینی دوست بود. و از کارهای شاگردانش برای آنها خریداری میکرد و شاگردها هم در عین حال تشویق میشدند به زندگیشان هم کمک میشد. و این کار عادتش بود. حتی با این که ممکن بود خودش احتیاج مالی داشته باشد. روح خیلی بزرگی داشت. دلش میخواست شاگردانش خوب بشوند. نهتنها کوچکترین بخلی در آموزش نداشت که برعکس ایثارگرانه یاد میداد.”(ص۸۵ سطر۳۷ تا ۳۹) و (ص۸۶ سطر۱ تا ۴)
سبک کار بهادری
پورصفا در گفتگو با رضایینبرد (۱۳۹۲) در باره سبک کار بهادری چنین گفته است: “سبک ایرانی را استاد بهادری ایجاد نمود. او دستی توانا و واقعاً قوی در ایجاد نقشهای خیالی داشت. برای مثال او در نگاره (نقش بشریت) دو زن را پشت به هم داده، تصویر نموده که از دور شبیه اسلیمی وختایی است، لیکن بادقت و از نزدیک متوجه نقشهای انسانی و خیالی میشوید. در سبک ایرانی نقشهای عجیب و خیالی در دل نقشها و طرحهای سنتی قالی قرار میگیرند.”(ص۸۳ سطر ۲۰ تا ۲۴)
تلقیق معتدل طبیعتسازی و ژرفانمایی با طراحی سنتی و ارائه مفاهیم عرفانی نمادین از ویژگیهای سبک بهادری است. رضایینبرد در باره تأثیر تعلیمات بهادری بر آثار فرشچیان میگوید: “فرشچیان در دوره هنرجویی خود در اصفهان، بیشتر از همه متأثر از آموزش و اسلوب عیسی بهادری بود. و این آموزهها، همواره در طول زندگی حرفهای او تداوم داشته است. تلفیق طبیعتسازی و نقوش سنتی، سبک یا استیل ایرانی و طراحیهای بدیع و خلاقانه، متفاوت دیدن و ساخت و سازها و گرفت و گیرهای مبتکرانه فرشچیان در آغاز متأثر از سبک و سیره ایشان بود که بعدها با جست و جوی بیوقفه هنرمند و در سطح بینالمللی به تکامل رسید.” (ص۸۵ سطر ۲۹ تا ۳۳)
رضایینبرد به نقل از فرشچیان میگوید: “سبک و روش بهادری بیشتر قائل به اصالت نگارگری قدیم بوده است، در حالی که فرشچیان نوآوری و خلاقیت را در بستر نگارگری اصیل جایز میشمرده است. و همواره سر این موضوع بحث داشتهاند.” (ص۸۷ سطر ۲۹-۳۰)
“البته بهادری بدعت و خلاقیت در طراحی فرش و نقوش ایرانی را به کمال رساند و نماد و اعتبار طراحی فرش گردید و هنر فرش را چندین سال به جلو برد. لیکن مسأله و چالش او، عدم تداخل و آمیزش “طبیعتنگاری” یا “واقعگرایی” در نگارگری سنتی بود. به هر حال فرشچیان آموزههای خلاقانه بهادری در هنر فرش را در نگارگری آزمود و به کمال رساند.” (ص۸۷ سطر ۳۵ تا ۴۰)
باقی مطالب فصل دوم از بخش نخست کتاب در باره ادامه تحصیلات تکمیلی فرشچیان در اروپا و استخدام او در وزارت فرهنگ است. در فصول سوم و چهارم و پنجم بخش نخست کتاب که به خدمات فرهنگی فرشچیان و افتخارات و اظهارنظر هنرشناسان و هنرمندان درباره جلالت قدر او و چگونگی آثار هنری این استاد عزیز اختصاص دارد، از نمایشگاهها و موزهها، مشارکتش در تأسیس مراکز فرهنگی و هنری و جوائز و بزرگداشتها و یادبودهایی که به وی تعلق یافته است، سخن به میان مییاد. فصل ششم که به تبیین شخصیت هنرمند میپردازد، جهانبینی و ویژگیهای اخلاقی و علائق فرهنگی فرشچیان را به اطلاع خواننده میرساند. خوانندهای که از نزدیک توفیق مصاحبت و معاشرت با او را نداشته است. از خلال مطالب مندرج در این فصل خواهد دانست، فرشچیان مردی باایمان و شاکر و متوکل به لطف و کرم الهی و پایبند به راستی و درستی و صدق گفتار است. با فروزه فروتنی و ادب ذاتی وقتشناسی و خوشرویی در مناسبات و مراودات اجتماعی مقید به ایراندوستی و علائق وطنی پاسداری از مفاخر و مأثر ایرانزمین در عرصه جهانی و ابراز محبت و احترام نسبت به همه مردم که حس انسانیاش محدود به مرز مشخصی نیست. نسبت به همه مردم ابراز و اعمال میشود.
بخش دوم و فصول چهارگانهاش در باره آثار فرشچیان و اسلوب نقاشیهای اوست بر حسب رنگ و مواد شرح جامعی میدهد، که مشتمل بر موارد استفاده از رنگ اکریلیک – گوآش – رنگ و روغن و طراحیهای مدادی و تکرنگ اوست. و به معرفی آثار رنگی – سیاهقلم و طراحیهای فرشچیان میپردازد. که در موزههای دولتی و مجموعههای خصوصی و شخصی نگهداری میگردد.
در پایان مقال گفتنی است، وسعت مطالب مندرج در کتاب و شرح و بیان جزئیات زندگی فرشچیان و بسط و تفصیل کاملی که از موضوعات مطروحه میدهد، در عین آنکه خواننده را با انبوهی از دانستنیهای گوناگون روبرو میکند و از این حیث جالب و ارزنده است، گاه به خواننده القاء میکند، مواردی از مطالب غیرضروری نیز در تلو موضوعات کتاب درج گردیده است که اگر نقل و نشر نمییافت موجد خللی نمیشد.
در ویراستاری مطالب نیز گاه در موارد جزئی دقت کافی نشده است. از آن جمله “طلب سلامتی” به جای “طلب سلامت” که خود مصدر است و نیازی به افزودن یاء مصدری ندارد. و “طلب توفیق آرزو دارد” به جای آرزوی توفیق دارد. (ص دوم پیشگفتار سطرهای ۲۴ و ۲۷) البته این موارد جزئی سهوی از اهمیت کلی کتاب نمیکاهد و خواندنش باب فیضی موسّع بر اهل ادب و هنر میگشاید که مأجور و مشکور اهل نظر است.