»  اشعار   »   ایستاده سرافراز

ایستاده سرافراز

مدیرسایت بازدید 2661

منوچهر برومند م ب سها

برسرنهاده باز سيمينه تاجِ برف
درپيش پای اوست،آن دره های ژرف
لب بسته وخموش ٬دردل هزارحرف
اسرار سربه مهر زآن کس نبرده طرف
استاده سرفراز،رخساره سيم تاب
برگرد اوکمند،زنجيره ماهتاب
بگشوده چشم ناز٬ جویای آفتاب
زیبنده پیکریست٬بگرفته سرزخواب
در پاى او عيان جوش و خروش خلق
درجستجوى راه پشمينه پوش دلق
حيران سبك عنان ،تازان چوباد و برق
چرخان به گرد خويش،لرزان ز برق زرق
سيناى آتش است كز قلب داغدار
ريزد به پاى کوه سنگين و سوکوار
جوشان وپر شرار ،غران وبى قرار
توفنده در مدار آيد زهر كنار
سبزينه بهار در دور دست دور
آن سايبان ابر پوشيده راه نور
بينم بر آن فراز سامان ساز و سور
با آن دو گوش كر او بسته چشم كور

پاريس٢٠١٤/٢/٢


ایران گلوبال – سروده ایستاده سرفراز

عصر نو – سروده استاده سرفراز

 

دیدگاهتان را بنویسید