عمّ من آن بد گهر ادیب برومند آنکه بُوَد شهره در تبانی و ترفند مَقدم او پیشگام نکبت و ادبار آفدُمش موجب جدایی و آفند بسته به دامان خاندان من افسوس کاوست چو ضحاک و ما چو کوه دماوند رنجه ز قِصر ِ سخاوتش دلِ اِخوان غرقه به کِبرِ سخافتش زن و فرزند با […]