»  یادواره   »   والیه قاجار

والیه قاجار

مدیرسایت بازدید 1866

حسن جهان خانم متخلص به والیه بیست ویکمین دختر فتحعلیشاه از بطن سنبل خانم راه بُری کرمانی شاهزاده ای زیبا رخسار و شیرین سخن و صاحب قریحه بود. که به همسری خسرو خان والی کردستان درآمد. پس از مرگ شوی به کفالت و ولایت فرزند خردسالش والی کردستان شد.

حسن جهان خانم متخلص به والیه بیست ویکمین دختر فتحعلیشاه از بطن سنبل خانم راه بُری کرمانی شاهزاده ای زیبا رخسار و شیرین سخن و صاحب قریحه بود. که به همسری خسرو خان والی کردستان درآمد. پس از مرگ شوی به کفالت و ولایت فرزند خردسالش والی کردستان شد. بر حسب مندرجات تذکره خاوری رسوم عدل ودادش در السنه وافواه معروف ومشهور بود. وبه قول صاحب حدیقه امان اللهی خدیوانه کمرهمت بر میان زد،ده سال کامل متصدی امر امارت وایالت کردستان شد. از حسن رای وفرط تدبیر به طوری در تعمیر ولایت وانتظام سر حد وآرام رعیت کوشید ، که اهتمام وی در کارنامه ی هیچ سرحد داری مندرج نشد و در آیینه خیال کمتر کشور مداری چنین اتساقی مرتسم آمد
والیه قاجارتا سال 1265 قمری که زمان تالیف حدیقه امان اللهی است . زنده بود ولی درسال 1296 قمری که تاریخ تالیف حدیقه الشعراست .دیگر در قید حیات نبود. صاحب حدیقه از وی با عنوان گوینده ای که تا اواسط سلطنت ناصرالدین شاه می زیسته یاد می کند..به نقل یکصد ویک بیت از سروده های او می پردازد.وسروده های وی را زنانه می داند.
دیوان والیه قاجار مشتمل بر سه قسمت است : غزلیات – ساقی نامه – مراثی
رساله ای هم به نظم ونثر نوشته که بساط نشاط نام دارد .ودر باب آداب عشق وعاشقی وانواع آنست .ولی سروده های مندرج در بساط نشاط از آن وی‌ نیست.

ابیات زیر از جمله سروده های اوست :

ای شکنج زلف جانان سرفرازی تا به کی
بر رخ خورشید تابان پا درازی تا به کی

عرصه جان در ازل جولانگه حسن تو شد
ای سوار مرکب جان ترکتازی تا به کی

نازنینا تازه ما جان را نیاز آورده ایم
ای نیاز نازنینان بی نیازی تا به کی

شانه کمتر زن به زلفت تا نگوید والیه
در حضور دوستان دشمن نوازی تا به کی

احمد میرزا عضدالدوله در تاریخ عضدی در باره وی چنین گفته : در صباحت منظر ولطف خاطر وسماحت بنان وفصاحت بیان نظیرش بسیار کم بود .سبک عرفان داشت .وخود را اهل سیر وسلوک می دانست .شعر خوب می گفت این شعر از اوست:

از لبت یافتم حقیقت مَی ومن الماء کل شیء حَی

صباحت:زیبایی
سماحت: بخشش . جوانمردی .نیکویی
بنان: سرانگشت .انگشتان

دیدگاهتان را بنویسید